چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۱۷

مادر شهيد اصغر مظفري:

خوش به سعادت شهدا که به راه امام حسين(ع) رفتند

جمعي از مديران ارشد شهري و اعضاي شوراي اسلامي شهر به همراه جانشين فرمانده سپاه استان و مدير کل بنياد شهيد و امور ايثارگران استان به همت امور ايثارگران شهرداري قزوين با خانواده شهيدان " اصغر مظفري" و " نصير عظيمي" ديدار کردند.

 

جمعي از مديران ارشد شهري و اعضاي شوراي اسلامي شهر به همراه جانشين فرمانده سپاه استان و مدير کل بنياد شهيد و امور ايثارگران استان به همت امور ايثارگران شهرداري قزوين با خانواده شهيدان " اصغر مظفري" و " نصير عظيمي" ديدار کردند.
به گزارش اداره روابط عمومي وامور بين الملل شهرداري قزوين؛ مادر شهيد اصغر مظفري در اين ديدار گفت:  فرزند شهيدم اخلاق بسيار خوبي داشت و نماز و روزه اش ترک نمي شد و هميشه با افراد خانواده و ديگران به نيکويي رفتار مي کرد .
وي ب اظهار اينکه خوش به سعادت شهدا که به راه امام حسين(ع) رفتند، ادامه داد: زماني که فرزندم به سپاه رفت مي گفت سرباز امام زمان(عج) هستم و براي رفتن به جبهه با همه فاميل خداحافظي کرد و وقتي که مي رفت براي سلامتي اش گوسفند قرباني کرديم مي خنديد و مي گفت من مي روم ولي معلوم نيست برگردم .
اين مادر با بيان اينکه کامل به حرف افراد گوش مي داد و کوتاه سخن مي گفت، ادامه داد: دوستانش مي گفتند روز قبل از شهادت مي گفت زيارت عاشورا بخوانيد که شايد کسي توفيق شهادت پيدا کند .
اصغر يک الگو براي رزمندگان بود
محمد رضا صديقي عضو شوراي اسلامي شهر و از همرزمان شهيد اصغري نيز در اين ديدار صميمي گفت: اصغر يک الگو براي رزمندگان بود و ويژگي هاي منحصر بفردي داشت.
صديقي ادامه داد: اوايل جنگ با گروهي از ارتشي ها و عشاير به منطقه ميمک رفيتم درگيري هاي زيادي داشتيم شهيد مسعود پرويز مسوول بچه ها قزوين بود که بعد از استقرار روي کوه ناگاهان خمپاره هاي دشمن به جمع بچه ها اصابت کرد که همه جا تيره و تار شده بود وقتي از زمين بلند شدم ديدم بسياري از دوستان ما شهيد شده اند که 8 نفر شهيد داديم و پرويز هم ناپديد شده بود که بعدا فهميدم ايشان 90 ترکش خورده بود ولي خودش را از آن معرکه نجات داد.
وي افزود: بعد ديدم اصغر مظفري غرق خون است و شهيد شده است .
وي ادامه داد: مجبور شديم 15 کيلومتر عقب نشيني کنيم و فردا بياييم پيکر 8 شهيد را با خود به عقب برگردانيم و اين گروه شهيد اويلن شهدايي بودند که به صورت دسته جمعي در قزوين تشييع شدند.
خواهر شهيد نصير عظيمي:
برادر با آرزوي زيارت امام رضا(ع) ، شهيد شد
خواهر شهيد نصير عظيمي نيز در ديدار گفت: برادرم هم درس مي خواند و بعد از درس به پدرم در باغ و شب ها هم در مغازه کمک مي کرد و از ميوه هاي باغ به همسايه ها هم سهم مي داد.
وي ادامه داد: نصير خيلي بيشتر از سنش مي فهميد و اگر پدرم دعوايش مي کرد سرش را بالا نمي کرد .
وي با بيان اينکه در ابتداي مبازرات انقلاب تاج شاهي را از ساختمان پست در سبزه ميدان به پايين کشيد که توسط دژخيمان رژيم پهلوي مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحيه پا مجروح شد.
اين خواهر شهيد ادامه داد: برادر شهيدم آرزوي زيارت امام رضا(ع) داشت ولي قسمتش نشد.
وي ادامه داد: نصير يک هفته قبل از شهادتش به مادرم گفته بود تا هفته بعد مرا تشييع خواهند کرد.
فرج اله فصيحي رامندي، عضو شوراي اسلامي شهر و فرمانده دفاع مقدس گفت:
نصير عضو کميته بود و با توجه به اختلافات سپاه و کميته در قزوين ، نصير با اسحله آمد سپاه و گفت ديگر به کميته نمي روم و در سپاه ماندگار شد.
وي ادامه داد: من و شهيد نصير يک گروه 60 نفره بوديم که در پادگان باراجين آموزش هاي نظامي ديديم و به منطقه ميمک اعزام شديم و در آنجا بعد از فتح تپه با خمپاره دشمن نصير شهيد شد.
گفتني است : در اين ديدار فرج اله فصيحي رامندي ، محمد رضا صديقي و  حسين غياثوند از اعضاي شوراي اسلامي شهر، حقايق پور مدير کل بنياد شهيد و امور ايثارگران استان، عباس برزگر ابراهيمي جانشين فرمانده سپاه، غلامرضا ابراهيمي مدير عامل سازمان آرامستان هاي شهرداري قزوين، اصغر اللهياري مشاور امور ايثارگران شهرداري و جمعي از کارکنان سازمان آرامستان و اداره روابط عمومي شهرداري حضور داشتند.
اصغر مظفري، هفدهم تير 1339در شهر قزوين به دنيا آمد. پدرش اسدالله، راننده کاميون بود و مادرش ککليک نام داشت. دانشجوي دوره کارشناسي در رشته صنايع اتومبيل بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و هشتم دي 1359با سمت فرمانده واحد اطلاعات ـ عمليات در ميمک توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به سر و گردن، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
سخني از شهيد اصغر مظفري: در اين برحه از زمان، اسلام و مسلمانان در بوته آزمايش قرار گرفته اند و پس از امتحان اوليه ( انقلاب) حالا امتحاني مشکل روياروي مسلمانان ايران است (نگهداري انقلاب)، امتحاني که جهت قبولي آن بايد از همه چيز دست کشيد و بايد خالص و مخلصانه پيش رفت. بايد همه چيز را کنار گذاشت تا توانست پيروز شد. خدا در اين سالها به ما لطف زيادي کرده است که البته آن هم به خاطر امام است. ما بايد هميشه پشت سر رهبرمان همانگونه که در گذشته بوده ايم قدم برداريم و فقط خط ولايت فقيه را که همان خط الله و خط امام است دنبال کنيم. هرگز نبايد وابسته به يک گروه و دسته و خوب باشيم، چرا که با جدا شدنمان به ضد انقلاب کمک مي کنيم، ما بايد هميشه يکي باشيم.
نصير عظيمي، بيستم آذر 1336 در شهر قزوين به دنيا آمد. پدرش عباس، خواربار فروش بود و مادرش صفيه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و هشتم دي 1359 در ميمک توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.

 

تصاویر مرتبط